شعر در مورد استان گلستان ، شعر کوتاه در مورد استان گلستان و شعر محلی

شعر در مورد استان گلستان

شعر در مورد استان گلستان ، شعر کوتاه در مورد استان گلستان و شعر محلی
شعر در مورد استان گلستان ، شعر کوتاه در مورد استان گلستان و شعر محلی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد استان گلستان

بیا بنگر   در  این   رویا
صفای     جنگل    و    دریا
تماشا   کن  رخ  مهتاب
ببین      آرامش       گلها
دیارم ای  چمن      آرا
همیشه  پر   گل   و   زیبا
گذر کن  با نسیم و باد
تماشا   کن   گلستان    را
تمام  رود ها جاریست
درختان سبز و  پرباریست
همیشه موج  و دریایش
خروشان  و   تماشاییست
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد استان گلستان

گلستان ای عروس  ناز
که  هستی با  هزاران راز
به  اوج  آسمان   هایت
پرنده     می دهد     آواز
گلستان خطه ی شیران
فروغ       کشور       ایران
بسی   آلاله    می روید
به هر باغ و ز هر  بستان

شعر کوتاه در مورد استان گلستان

سلام ای سرزمین عطر باران
سلام ای آبروی نوبهاران
سلام ای خاستگاه خیزش نور
سلام ای خطه سرهای پرشور
دلم بی‌تو شکیبایی ندارد
جهان دور از تو زیبایی ندارد
تو فخر جاودان روزگاری
شکوفایی هر چه نوبهاری
جمال حسن گیتی وام‌دارت
درود هر چه زیبایی نثارت
هر آنچه آینه محو جمالت
خوشا با این همه خوبی به حالت
⇔⇔⇔⇔

شعری کوتاه در مورد استان گلستان

سلام ای گوهر یکدانه من
کهن‌بوم و بر ای ورکانه من
سلام ای جان فدای نام پاکت
چو من صدها فدای مشت خاکت
کنام شیرمردانی همیشه
تو گرگانی، تو گرگانی، همیشه
تو گرگانی که در متن اوستا
ستوده نام پاکت را اهورا
ز یادت خاطر تاریخ شادست
تو را از شوکت و عزت نهاد است
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره استان گلستان

تمام نام و ننگ مرز ایران
شده مجموع زیر نام گرگان
که گرگان ریشه در اسطوره دارد
هزاران نکته مستوره دارد
ز اعصار و قرون صد پند و پیغام
نهفته مام ایران زیر این نام
هزاران زاهد و مفتی و عالم
و دنیایی ز انواع مکارم
تداعی میشود با نام گرگان
که فرخ باد بام و شام گرگان
تو را ای ملک گرگان دوست دارم
دیارت دوست، چون نیکوست، دارم
تویی در پهلوانی مایه‌ی رشک
ز تو آمد برون تیغ بنی اشک

شعری درباره استان گلستان

تو با عنوان گرگان سخت و ستوار
به گیتی سربرآوردی ز اعصار
تو چون خورشید در تاریخ ایران
بلند و باشکوهی و فروزان
ز هر جایی فزون آوازه داری
ز جان برگ، از شرف شیرازه داری
سلام ای خاستگاه عشق و عرفان
تجلی‌گاه بیداری و ایمان
دلم پیوسته در بند هوایت
سر و جانم فدای اعتلایت
که هر جا صحبت از ناموس و نام است
به ذکر نام تو حجت تمام است
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه درباره استان گلستان

تو ای گرگان برای جان جانی
از این برتر برایم، هیرکانی
کشید اینجا دگر چون حسن تعبیر
قلم در رقص آمد حین تحریر
که ایرانم چه والا سرزمینیست
که هر ناحیتش زیبانگینیست
ولی گرگان نگینی از زبرجد
و در بین سران نامش سرآمد
به پای نام این پاکیزه این خاک
چه سرهایی که درغلتیده در خاک
که تا گرگان ز صدها معبر خون
گذشت و آمد اینک تا به اکنون
چنین بودست، زین پس هم چنان باد
و نام پاک گرگان جاودان باد
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد استان گلستان

جهان انگشتری ، ایران نگین است
که گرگان در گلستانش چنین است
تو گویی عالم آرا ، بهشتش قطعه کرده
یک از آن را به گرگان هدیـه کرده
به یک سو جنگل و کوهست و دریا
زسوی دیگرش دشت است و صحرا
به کوهش چشمه و آبشار فراوان
به جلگه رود اترک ، قره سو ، رود گرگان

شعری در مورد استان گلستان

خلیج گرگان به دریای خزر آرمیده
کنارش غنوده ، آن جزیره ، آشوراده
یکی از رودهایش رود گرگان
سرانجامش خزر باشد به پایان
خدا داده نمایش بهر انسان
یک از گوشه بهشتش به آنان نشان
گلستان زخشکی و دریا در شمالش
ذخایر دارد از این نفت و گازش
چه سرسبز است استان گلستان
ز بس باران ببارد چون نیستان
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه در مورد استان گلستان

خداوند کریم بخشنده سامان
همه گلها و جنگل ، دشت و دامان
گلستان هر وجب صنع خداهست
نگارستانی زیبا ، با صفاهست
که هر تپه به نوعی چون نگین است
مثال لعل و مرواریدها هست
گلستان موجب لطف خدا هست
مواهب در میانش برملا هست
بشر از لطف یزدان مات و حیران
چسان جمع مواهب یکجا گلستان
⇔⇔⇔⇔

شعری کوتاه در مورد استان گلستان

گلستان پر ز آبادی و شهر است
که هر یک در فراوانی چون بحر است
زگردشگری به حق گرگان و گلستان
پایتخت طبیعت گردی و اکوتوریسم ایران

شعر درباره استان گلستان

تمدن در گلستان قدمتی دیرینه دارد
به سال اندرش هفت تا هزاره دارد
گلستان در زمین مهد تمدن بوده او را
که باشد هر دفینه مصداق آن را
که بوده دیوار تاریخی گرگان
دژی محکم و دومین در جهان
دفاعش ز دریا تا کوههای پیشکمر
هجوم بیگانگان را حائلی مستمر
جنگل های شمالی کمیاب باشد در جهان
حیاتش گلستان و مازندران و گیلان
⇔⇔⇔⇔

شعری درباره استان گلستان

حاصل دوران دیرین زمین شناسی
مشهور به جنگل های هیرکانی یا همان گرگانی
گلستان ز بالای چهارصد تن نام آوران
ادیب و دانشمند و هنرمند و شاعران
به دامان خود پرورش داده این همه نازنین
گلستان استرآباد و گرگان زمین
میرداماد معلم ثالث ، زاده گرگان است
که در فلسفه سرآمد روزگاران است
سیدشریف و حکیم جرجانی و میرفندرسکی
استاد نطق و عرفان و پزشکی
فخرالدین اسعد گرگانی یکی از شاعران بوده
همان که مثنوی ویس و رامین را سروده
لامعی گرگانی هم از قصیده سرایان بود
که ذوقش زبان زد همه شاعران بود
دیگر شاعران این خطه از ایران
بیشتر پسوند گرگانی یا استرآبادی همرهشان
همچون ذره و محجور و فصیحی گرگانی
آشفته و برهان و ذوقی استرآبادی
دهها زنان شاعره و عالمه هم داشتند مجالی
زرین گیس و طلقی و سیده بیگم گرگانی
همینطور فاطمه فارسی و حجابی استرآبادی
بلقیسه خانم و شریفه بانو همدمی
که گرگان از زمان استرآباد
همیشه دارالمومنینی بوده آباد
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه درباره ی استان گلستان

چرا چون مدفن معصوم زادگان است
امامزاده عبدالله و نور والاتر آن است
که مصداقش امام عسگری هست
به طی الارض نزول اجلالی به گرگان داشت
همای اقبال رو به مردم گرگان کرد
و رودش خانه آن پیرزن روشن کرد
از آن زمان قدمگاه مبارکش
بشد مسجد و امام زاده مرادبخش
امامزاده بی بی سبز زمعصوم زادگان
شاهزاده قاسم و محسن در شهر گرگان
ز دیگر امام زادگان ضریح مطهر
راضیه و مرضیه دو خواهر
امامزاده ابراهیم و بی بی نور و بی بی حور
از نوادگان موسی کاظم یک برادر و دو خواهر
مساجد قدیمی در شهر گرگان فراوان
مردمانش عشق خدا و ائمه دارند و با ایمان
مسجد جامع عهد سلجوقی بین پاسرو و نعلبندان
مصلی در سرچشمه و مسجد گلشن بین دربنو و میدان

شعر درباره ی استان گلستان

استرآباد و هیرکان و ورکان نام قدیم گرگان
حکایت از ستارگان علمی و عمارت در آن
گرگان با محلات و بافت قدیمش
با سابقه ترین شهر شمال باشدش
محلات سرچشمه و پاسرو نعلبندان
دو شنبه ای و چهارشنبه ای و میدان
شیرکش و زرین گل و باغشاد زدیگر محلات قدیم
دربنو و نه تن و سرپیر و میرکریم
سبزه مشهد و شاهزاده قاسم و دباغان
آلوچه باغ و ملل و نقاره چیان
باغ پلنگ و بادگیر و سرخواجه
میخچه گران و گرگان جدید و پشت باره
از غذاهای گرگان از محلی و سنتی
یکی ساک است و دیگر قلیه و ماش پتی
زسوغات گرگان انواع نان شیرینی
پادرازی و سرغلبیلی و خرمائی و زنجبیلی
و یک حلوای خوشمزه که نامش اماج باشد
ز آرد و عسل و کره و زعفران ممزوج باشد
زسابق براین دشت گرگان
بوده مرکز تولید پنبه در ایران
گرگان سرزمین طلای سفید بوده
چون که دشتش پر از پنبه بوده
قلعه خندان تپه ای مدخل گرگان باشد
زخواجه خضر پای آن نشان باشد
تورنگ تپه به بینی نزدیک گرگان
بجا مانده از آن حفاری فراوان
همانی که بازدیدکنندگان اشیاء مکشوفه اش
به موزه لوور پاریس شوند خیره اش

Comments

Popular posts from this blog

شعر زخم دل | 100 شعر در مورد زخم دل عاشق

تعبیر خواب اذان دادن ، معنی دادن و گفتن و شنیدن در خواب های ما چیست